روزی که عشق و نفس مامان اومد !!!
میخوام اینجا از روزی واستون بگم که معجزه رو با چشمای خودم دیدم . زیباترین معجزه خدا رو! از روزی که فهمیدم منم اسمم رفته تو لیست بهشت ! منم مامان شدم ! منم لیاقت داشتم خدا یکی از فرشته هاشو بهم بده .
دقیقا دوم شهریور ماه بود . شب قبلش شب قدر سوم بود یعنی شب بیست و سوم . من تا صبح بیدار بودم و جوشن کبیر خوندم و واسه همه دعا کردم . بعدش گرفتم تخت خوابیدم تا عصر . ساعت 6 عصر از خواب بیدار شدم . با اون قیافه خواب آلود میخواستم برم دستشویی گفتم از اون خاله پری خبری نیست یه روز گذشته بذار یه بیبی چک بذارم . خلاصه ما رفتیم تست رو گذاشتیم و در کمال تعجب دو خطه شد!!!! باورم نمیشد اصلا انتظار نداشتم . اومدم همسری رو بیدار کردم گفتم این چند تاست ؟؟؟ اونم خواب آلود گفت دوتا. یهو چشماش گرد شد گفت دوتا ؟؟ یعنی من بابا شدم؟؟؟ گفتم آره عزیزم . اونقدر اونروز خوشحال شدیم که خاطره ش تا همیشه تو ذهنمه . فرداش هم رفتیم آزمایشگاه و اونجا هم بهم گفتن مامان شدی . خدایا شکرت . منم مامان شدممممممممممممم !!!!